شعری درباره سالمندی از استاد سحرخیز
داشته باشیم هوای سالمندارو
تخته كنیم سرای سالمندارو
یادت باشه یه روز توام پیر میشی
شل میشه پیچات و زمینگیر میشی
مجبوری آسته آسته دولا بری
پا نداری پله رو بالا بری
راه میری زوركی اونم با سه پا
دوتا خودت داری یكی هم عصا
تنها میشی و چشم به در میدوزی
ببینی دورت كسی نیست میسوزی
پس حالا كه قبراقی و جوونی
باید قدر پیرارو بدونی
اگه موهای پدرت سفیده
یه عمری زحمتت تورو كشیده
داشته باشیم هوای سالمندارو
تخته كنیم سرای سالمندارو
1404/07/09
|
18:23